باران و چای
باران
- با وزن قطره هایش –
بر چتر می کوبد.
عصیان جوب آب
- گِلناک –
در کفش می پیجد
انگشت های خسته پا را می گزد
سگ پارس می کند.
روی اجاق روشن خانه
کتری
- پر از آب –
غل می زند
و عطر چای تازه
می گردد
روی تن شیشه ...